iranian

هتل ایرانیان قزوین

iranian

هتل ایرانیان قزوین

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تحولات قرن هشتم و نهم

ویژگی ها و اتفاقات مهم شهر قزوین در قرن هشتم و نهم به طور خلاصه، به این شرح است: «شهر داخل باروی بزرگ دارای نه محله بوده است. در زمان حمدالله مستوفی (قرن هشتم) بدین شرح نام برده شده اند:

قرن هشتم و نهم

دو محله در مرکز شهر؛ محله شهرستان (همان حصار شاپوری) و محله سکه شریحان. یک محله در شمال؛ جوسق (کوشک). سه محله در شمال غربی و غرب حصار شاپوری؛ دزج، ابهر و ارداق. یک محله در جنوب و جنوب شرقی حصار شاپور؛ ری. دو محله در شرق و شمال شرقی حصار شاپوری؛ صامغان (راه چمان) و پنبه ریسه (دستجرد).»

هفت دروازه شهر قزوین در قرن هشتم نیز بدین شرح است: ابهر، ارداق، ری، صامغان، دزج، جوسق و نیز دروازه پنجه علی در قرن نهم هجری. احداث شدن سی و چهار مسجد، شش مدرسه، نه خانقاه، چهار گورستان (جز گورستان کهنبر). بقاع متبرکه از جمله بقعه شاهزاده حسین و پنجه علی. مقابر از جمله مقبره حمدالله مستوفی، قلندر خانه، قنات ها و سد دهل بند، برابر سد شاپور. گذرها و کوچه ها، چون کوچه شهرستانک و کوچه نو و دیلمیه کوچه در فاصله قرن دوم تا نهم هجری. (دبیرسیاقی، ۱۳۸۱ ؛ ص ۳۸۷)

سازمان فضایی شهر در قرون هشتم و نهم

سازمان فضایی شهر در این دوره متشکل از ساختاری منظم است. کل هایی کوچک (محلات) را به هم ارتباط می دهد. محلات نیز هر یک به عنوان کلی کوچک، سازمان فضایی خود را داشته اند. در این میان مقبره شاهزاده حسین و بقاع بزرگان و گورستان همجوار با آن خود به عنوان کلی کوچک مطرح است. مرکزیت سازمان فضایی در این دوره همجوار با مسجد جامع عتیق در محله شهرستان بوده است. ذکر دروازه پنجه علی در قرن نهم با توجه به جایگزینی شهرهای شمالی و کوشک با محلات جدید، می توان حدود دروازه را شمال محله شارستان و جنوب غربی پهنه، یعنی حدود مسجد پنجه علی که در دوره صفوی ساخته شده است، ارزیابی نمود.

قزوین در قرن هشتم

وجود گورستان یهود در شمال محله شارستان بیرون از دروازه پنجه علی قابل تطبیق با مقبره چهار انبیاء (پیغمبریه) است. احتمالا حدود مسجد پنجه علی امروزی. از این رو این مسئله، بیانگر مسیر ارتباطی اصلی شمالی-جنوبی شهر یا همان خیابان پیغمبریه در دوره مذکور است. بنابراین شکل گیری خیابان پیغمبریه امروزی را می توان به این دوره نسبت داد. (مجابی، ۱۳۸۸)

  • هتل ایرانیان
  • ۰
  • ۰

تحولات قرن ششم و هفتم

از میان رفتن مدینه موسی و مدینه مبارکه و کوشک صاحب ابن عباد در شمال مدینه موسی و تخریب کلی باروی شهر در قرن هفتم بیانگر تغییر و تحول عظیم در ساختار شهر قزوین است. بعد از بروز جنگ داخلی و زلزله بزرگ در ابتدای قرن ششم (۵۱۳ ه. ق) شهر به شدت تخریب می شود. ولی بر اساس روایت تاریخی «ساخت مقصوره خمارتاشی مسجد جامع قزوین و تعمیر مسجد اصحاب ابوحنیفه» بیانگر وجود جمعیت و پا برجا بودن نمود مذاهب در شهر به دلیل بازسازی مساجد مربوطه است.

قرن ششم

با مقایسه تطبیقی روایات تاریخی فوق می توان به این نتیجه رسید که سه شهر مستقل از هم که بارویی دور آن ها کشیده شده بود، دیگر وجود ندارد. کالبد اصلی شهر همان مدینه عتیقه (شهرستان) است. زیرا مسجد جامع در مرکز شهرستان (حصار شاپوری) و مسجد اصحاب ابوحنیفه در شمال شرقی شهرستان و محلاتی در شمال و شمال غربی شهر است.

به طور کلی تغییرات شهر در آن زمان عبارتند از:

جنگ و بروز فتنه در سال پانصد هجری و خراب شدن برخی بناها. ویران شدن شهر بر اثر زلزله در آغاز قرن ششم هجری. ایجاد شدن مقصوره بزرگ جامع کبیر توسط امیر زاهد خمارتاش در فاصله ۵۰۰ تا ۵۰۹ هجری.

تعمیر مسجد اصحاب ابوحنیفه توسط امیر زاهد خمارتاش در آغاز قرن ششم هجری.

تعمیر بارو توسط صدرالدین محمد مراغه ای؛ وزیر ارسلان سلجوقی در ۵۲۷ هجری. به کلی ویران شدن باروی بزرگ شهر و به آتش کشیده شدن مقصوره مسجد جامع کبیر توسط لشکریان مغول در آغاز قرن هفتم هجری.

قرن ششم مسجد جامع

از میان رفتن کوشک صاحب بن عبّاد و باقی بودن محل آن با نام صاحب آباد در قرن هشتم هجری. نامیده شدن بیرون دروازه راه کوشک به کوشکه دشت.

وجود گورستان (مقبره) یهود در شمال محله شهرستان یا حصار شاپور (احتمالا پیغمبریه، چهار انبیای فعلی).

از میان رفتن مدینه موسی و داخل محله دزج و جوسق (راه کوشک) قرار گرفتن آن. از میان رفتن مدینه مبارکه و تبدیل شدن آن به باغ و قرار گرفتن آن در محله دستجرد. (دبیرسیاقی، ۱۳۸۱ ؛ ص ۳۸۶)

روایات قرن ششم و هفتم

زکریا بن محمد بن محمود مکمونی قزوینی (۶۰۰ – ۶۷۲ ه ق) در کتاب آثار البلاد و اخبار العباد نخستین کسی است که نقشه شهر را در قرن هفتم هجری قمری تشریح و ترسیم می کند. نقشه زکریا در قرن هفتم، سازمان فضایی شهر را مشخص می کند. باقی ماندن حصار شاهپوری در محله شهرستان به عنوان شهرستان و محلات حاشیه ای آن با عنوان مدینه العظمی است. سازمان فضایی شهر قزوین در این دوره قابل مقایسه با شهرهای هم دوره است.

قرن ششم و هفتم

« …و آن مدینه آبادانی دارد. یکی در وسط دیگری، مدینه صغری را که محاط است به مدینه دیگر، شهرستان گویند. آن قلعه را در محیط و ابواب مدینه کبری بر دور آن واقع است. آن را نیز قلعه و درهایی است و نخلستان و باغات بر دور مدینه کبری. محیط آن از هر طرف و مزارع شهر محیط بساتین است. آن شهر را دو وادی است. یکی را وادی درج گویند و دیگری را وادی اترک بر این صورت.» (قزوینی، ۱۳۷۳ ؛ ص ۲۱۶ – ۲۱۷)

از خصوصیات قزوین در این دوران، باقی ماندن حصار شاپوری در محله شهرستان به عنوان شهرستان و محلات حاشیه ای آن با عنوان مدینه العظمی است. در میان شهر، شهر قدیم با حصارهای خود وجود داشته است. دروازه ها روی مسیرهای اصلی شهر شکل گرفته و رودخانه نیز از میان شهر بزرگ می گذرد.

  • هتل ایرانیان
  • ۰
  • ۰

قرن سوم پس از اسلام

حضور خلیفه سرزمین های اسلامی در قزوین، نشان دهندۀ اهمیت این شهر مرزی در اوایل قرن سوم است. ایجاد حصاری عظیم گرد سه شهر با وجود زمین های خالی بسیار در فواصل آن ها، نشانگر پا برجا بودن تهدیدات و لزوم حفظ امنیت شهر مرزی در مقابل دشمنان خلیفه است. مقدسی (قرن چهارم) نیز در احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم آورده است: «قزوین: بزرگ و پر تاکستان است. شهرکی دارد که جامع در آنست در ربض آن دژی است. »(مقدسی، ۱۳۶۱ ؛ ص ۵۸۴)

قرن سوم تا ششم

رافعی در التدوین آورده است: «آنگاه هارون الرشید در دوران خلافتش به شهر قزوین آمد و فرمان ساختن مسجد جامع را داد. آن صحن کوچکی از مسجد بزرگ مقصوره کهن و به فرمان خلیفه مستقلاتی خریداری شد. آن ها را به مصالح شهر و ساختمان و تعمیر مسجد و دژ وقف کرد و آن ها را رشیدیات گویند. » (گلریز، ۱۳۶۸ ؛ ص ۱۳۰)

با ساخت مسجد جامع عتیق، مرکزیت سازمان فضایی قرن سوم تا ششم نیز در مدینه عتیقه یا محله شهرستان قرار می گیرد. در دوره مذکور دژها یا شهرهای شمالی به تدریج به محلات مسکونی تبدیل می گردند. توسط گذرهایی که در فواصل آن ها وجود دارد، به بخش های جنوبی شهر متصل می گردند. (مجابی، ۱۳۸۸)

حصار شهر

ابن حوقل مورخ قرن چهارم در مسالک و ممالک نوشته است: «قزوین شهری است که حصاری بر اوست و درون آن شهر کوچکی است. دارای حصار و مسجد جامع در شهر داخلی است.» (گلریز، ۱۳۶۸ ؛ ص ۷۷)

رافعی حصار شهر قزوین را در قرن سوم تا ششم این گونه توصیف می کند: «حصار قزوین بر سه شهر احاطه داشت. موسی بن بوقا غلام معتصم در سال ۲۵۴ هجری قمری بناهای دیگری بنا کرد و مال بسیاری صرف نمود.» (گلریز، ۱۳۶۸ ؛ ص ۱۳۰)

در کتاب سیر تاریخی بنای شهر قزوین اتفاقات شهر در این دوره بررسی به شرح زیر آمده است:

مسجد جامع عتیق در قرن سوم

بنا شدن قسمت اولیه مسجد جامع کبیر در داخل حصار شاپور و آغاز کشیده شدن بارو بر گرد سه شهر یعنی “دژ کشوین”، “مدینه موسی” و “مدینه مبارکه” توسط هارون الرشید خلیفه عباسی در دهه هشتم قرن دوم هجری و ناتمام ماندن آن.

اتمام بنای باروی شهر در حکومت معتز خلیفه توسط موسی بن بوقا با دویست و شش برج و طول حدود شش هزار متر به سال ۲۵۴ هجری.

واقع بودن زمین های بیاض و محوطه های بسیار داخل باروی بزرگ در فواصل سه شهر: دژ کشوین، مدینه موسی و مدینه مبارکه از هم، خاصه در شرق بازار.

احداث شدن تدریجی بازار در شمال غربی دژ کشوین و در ساحل شرقی رودخانه دِزَج.

احداث شدن بناها در غرب رودخانه دزج بین قرن سوم تا ششم

جاری بودن رودخانه دزج در غرب شهر داخل باروی بزرگ و رودخانه ارنزک در بیرون بارو و شرق شهر قزوین.

آمدن صاحب بن عباد با یاران به قزوین به سال ۳۷۳ هجری و ساختن کوشکی در شمال مدینه موسی و تعمیر کردن باروی قزوین. ساخت مسجد اصحاب ابوحنیفه در محله پنبه ریسه و حمل شدن منبر آن از ری در سال ۴۰۴ هجری. تأسیس مسجد جامع اصحاب ابوحنیفه در قرن چهارم هجری قمری، سازمان فضایی شهر را دگرگون می کند. این مسجد که جامع حنفیان بوده، نزدیک به رود غربی شکل می گیرد. این در حالی است که مسجد جامع عتیق منسوب به شافعیان بوده و در مدینه عتیقه وجود داشته است.

خراب شدن باروی شهر در جنگ سالار ابراهیم با مردم به سال ۴۱۰ هجری و تعمیر شدن آن توسط ابوعلی جعفری به سال ۴۱۱ هجری. آباد بودن باروی شهر و کنگره های آن هنگام عبور ناصر خسرو از قزوین در (سال ۴۳۸ هجری). (دبیرسیاقی، ۱۳۸۱ ؛ ص ۳۸۶)

دو قطبی شدن شهر

بنیان گذاری مسجد جامع در شهر قدیم نیز اهمیت این قسمت از شهر به عنوان کل اصلی نسبت به شهرهای شمالی که کل های کوچک تر در سازمان فضایی شهر در دوره مذکور هستند را بیان می دارد. روایات تاریخی بیانگر وجود کشاکش بین مذاهب در اثبات صحت نماز جمعه هر فرقه در مسجد جامع خود است. به طوری که شافعیان دلیل خود را قرارگیری مسجد جامع عتیق در شهر قدیم ذکر می کرده اند. حضور دو مسجد جامع به صورت همزمان در این مرحله، احتمال وجود الگویی خاص در سازمان فضایی شهر را دارد که آن را می توانیم «شهر دو قطبی» بنامیم. (مجابی ، ۱۳۸۸)

قزوین در قرن سوم

ویژگی اصلی سازمان فضایی دو قطبی شهر، گرایش های مذهبی بوده است. دلیل آن را می توان وجود دو مسجد جامع به طور همزمان ارزیابی نمود. قرارگیری مسجد جامع عتیق همجوار با رود دزج (رود شرقی) و مسجد جامع اصحاب ابوحنیفه همجوار با رود اترک (رود غربی) امکان دسترسی به منابع آب مستقل را برای دو قطب فراهم می آورده است.

احتمال ایجاد مانع مصنوعی به منظور حفظ آب رود فصلی شرقی نیز وجود داشته است. چرا که انحراف رود شرقی عارضه ای طبیعی به نظر نمی رسد. ذکر باقی بودن مدینه مبارکه (محله دستجرد) در دوره های بعدی نیز می تواند دلیلی برای حضور قطب شرقی باشد. چرا که ذکر شده مدینه موسی که همزمان و به دلایلی مشترک با مدینه مبارکه شکل گرفته بود تخریب شد. (مجابی، ۱۳۸۸)

  • هتل ایرانیان
  • ۰
  • ۰

پس از ورود اسلام

پس از حمله اعراب به ایران در قرن اول پس از اسلام، قزوین که در دوره ساسانیان پایگاه مستحکمی برای جلوگیری از هجوم مهاجمان دیلمی بود، در دوره اسلامی نیز به پایگاه و مبدأ عملیات بعدی لشکریان عرب تبدیل شد.

روند شهرسازی و گسترش مناطق مسکونی در قزوین، پس از ورود اسلام به این سرزمین، شتابی دوچندان یافت. در مدتی کوتاه به عنوان “باب الجنه” یا “دروازه بهشت” نامیده شد. در دوره های بعد، هنگامی که هارون الرشید، خلیفه عباسی، در راه خراسان از قزوین می گذشت، پس از آگاهی از گرفتاری های مردم قزوین در مقابل هجوم های دیالمه و مقاومت شجاعانه آن ها، دستور داد سعد بن عاص، حصاری به دور مدینه موسی (مبارکیه) بکشد و مسجدی در آن بسازد. ولی به علت مرگ هارون الرشید حصار ناتمام ماند.

قرن اول و دوم پس از اسلام

از اواخر قرن پنجم هجری تا زمان حمله هولاکو به قلعه های اسماعیلیان، سرزمین قزوین تحت تأثیر حوادث مربوط به نهضت حسن صباح و جانشینان او قرار داشت. در این زمان قزوین شاهد نبردهای طولانی مدت، میان سپاه حکومت مرکزی و اسماعیلان بود. حسن صباح به عنوان رهبر نهضت اسماعیلیان، سرزمین قزوین را به عنوان مرکز فعالیت های خود انتخاب و قلاع و برج و باروهای خود را در ارتفاعات الموت احداث کرد. درخشان ترین دوره تاریخ منطقه قزوین، با استقرار پایتخت حکومت ایلخانان در سلطانیه آغاز می شود. با انتخاب سلطانیه به عنوان پایتخت کشور، این محل به صورت مرکز و محل تلاقی شبکه راه های کشور در می آید.

منابع

-۱ زند هدل. حسن؛ راهنمای جامع ایرانگردی، ۱۳۷۷، ص ۲۵ و ۲۶.

۲ – زند هدل. حسن؛ راهنمای جامع ایرانگردی، ۱۳۷۷، ص ۲۶.

قزوین در قرن اول و دوم پس از اسلام

با فتح دژ کشوین توسط اعراب مسلمان و بنای مسجد در دژ و همچنین توسعه خانه ها در بیرون دژ و بنا شدن مدینه موسی و مدینه مبارکه در شمال حصار شاهپوری و نهایتا اسکان جمعیت مهاجر اعراب برای حفاظت از مرز خلافت اسلامی در مقابل دشمنان؛ می توان گفت که دژ کشوین رفته رفته به یک شهر مسکونی-نظامی تبدیل شد. در این تغییر بنیادین سازمان فضایی شهر از شار ساسانی به شهر اسلامی تبدیل می شود.

قرن اول و دوم

با توجه به روایات تاریخی در قرن اول و دوم از محل مدینه موسی و مدینه مبارکه که در دوره های بعدی تخریب و جزو محلات شدند، مدینه موسی در محله دزج و جوسق و مدینه مبارکه در محله دستگرد قرار می گیرد. دلایل موقعیت استقرار دو شهر جدید نسبت به شهر قدیم را می توان در بدو امر در وجود مزارع و باغات حاشیه شهر قدیم جستجو کرد. همچنین شهر از شمال بیشتر مورد تهدید دشمنان بود. قرارگیری شهرهای مذکور -که به عنوان دژ نیز از آن ها یاد شده است- امنیت شهر قدیم (مدینه عتیقه) را تأمین می کرد. علت توسعه نیافتن شهر در جنوب مدینه عتیقه را می توان ناشی از عوامل طبیعی و انسانی دانست. وجود باغات و مزارع و گورستان بزرگ شهر نیز خود عواملی برای عدم چنین گسترشی است.

حکمرانی در قرن اول و دوم

بلاذری در کتاب فتوح البلدان آورده است: «گویند که چون موسی هادی به ری می رفت به قزوین آمد. شهری را مقابل آن بنا کرد که به شهر موسی معروف است. زمینی را به نام رستم آباد خریداری کرد و آن را به امور شهر موسی وقف نمود. عمرو رومی آزاد کرده وی والی آن شهر شد و پس از وی محمد بن عمرو به این مقام رسید. مبارک ترکی دژی ساخت که به نام شهر مبارک خوانده می شود. جمعی از موالی در آن مقیم اند.» (بلاذری، ۱۳۳۷ ؛ ص ۴۵۳)

حمدالله موستوفی در قرن اول و دوم

حمدالله مستوفی نیز در کتاب تاریخ گزیده درباره قرن اول و دوم پس از اسلام نوشته است: «… و چون دولت خلافت به هادی موسی بن مهدی عباسی رسید، او شهرستان دیگر در جنب آن بساخت و مدینه موسی نام کرد و اتباع خود در آنجا ساکن گردانید و آن شهر اکنون داخل محله دزج و جوسق است و آن کوچه را شهرستانک خوانند و مبارک ترکی مملوک هادی خلیفه، هم در آن زمان شهرستانی دیگر در آن حدود بساخت و کسان خود در آن نشاند و بنام خود منسوب کرد و آن شهرستان اکنون باغی است داخل محله دستجرد و دزج و مبارک آباد خوانند.» (مستوفی، ۱۳۶۴ ؛ ص ۷۷۵)

  • هتل ایرانیان
  • ۰
  • ۰

در ادامه مطالب گذشته در سایت هتل ایرانیان قزوین، قصد داریم درباره قزوین در دوره ساسانی صحبت کنیم. با هتل ایرانیان یکی از بهترین هتل های قزوین همراه باشید تا بیشتر با تاریخچه قزوین آشنا شوید.

دوره ساسانی

قزوین در دوره ساسانی

بنای اولیه شهر که در زمان شهریاران دوره ساسانی (شاپور ذوالاکتاف یا اردشیر بابکان) احداث گردیده است، به صورت دژی بوده که برای مقابله با خطرات احتمالی دیالمه بنا شده است. مؤلف «مرآت البلدان » بانی قزوین را شاپور فرزند اردشیر بابکان دانسته که شهر را برای مقابله با حملات و سرکشی های دیلمیان بازسازی کرده است. به دستور او قلعه ها و ساختمان های فراوان در آن ساخته شد.

سرزمین دیلم با داشتن راه های کوهستانی، دشت های جنوب البرز و از جمله دشت قزوین را به سواحل دریای خزر پیوند می داد. این پیوند برای دوره ساسانی دارای اهمیت بود. از این رو به تقویت استحکامات این شهر پرداختند. قزوین در موقعیتی بود که می توانست در برابر ناامنی های ناشی از دیلمیان به عنوان دژی در برابر حملات و یورش های ناگهانی مقاومت کند و یا برای مهار شورشیان، بجنگد. شاپور این شهر را «شاد شاپور» و به روایتی «پاد شاپور» نام نهاد.

قزوین در دوره ساسانی

حمدالله مستوفی در کتاب «تاریخ گزیده» به سال ۷۳۰ هجری قمری، تاریخ بنای شهر را تا سال تألیف کتابش ۱۱۷۸ سال شمسی ذکر می کند. با این احتساب تاریخ پیدایش شهر قزوین تا به امروز بیش از ۱۸۵۰ سال شمسی است. ابن فقیه و مورخ قرن سوم در کتاب «اخبار البلدان» نوشته است که قزوین دژی است که از هجوم دیلم و دزدان محافظت می کند و به فارسی کشوین گویند. آنچه که از متون تاریخی می توان دریافت آن است که وجه نظامی و امنیتی شهر، قبل و بعد از اسالم بارز بوده است. این از مهم ترین دلایل شکل گیری شهر قزوین است.

محل شار ساسانی

با توجه به منابع و مآخذ تاریخی، محله شهرستان همان دژ شاپور پیش از اسالم است. همچنین معلوم می شود که دژ کشوین از رودخانه اَرَنزک دورتر و به رودخانه دزج نزدیک تر بوده است. به این اعتبار حد غربی آن دژ با قسمتی از مسیر این رودخانه مجاورت داشته است. مسیری که حدود هفتاد سال است که به جای آن خیابان مولوی احداث شده است.

با توجه به کم آبی قزوین و عمیق بودن چاه های آب و نیز با توجه به اینکه هنگام ساختن آن دژ، سازندگان با هجوم دیلمیان یا لشکریان یاغی رو به رو بوده اند و ایجاد قنات در آن شرایط بسیار دشوار بوده است. لذا راه وصول به آب مورد نیاز جز چاه، منحصر به استفاده از آب رودخانه و ذخیره کردن آن در آب انبارها بوده است. به این دلیل دژ کشوین یا حصار شاپوری باید نزدیک به رودخانه ساخته شده باشد. ظاهراً چنین نیز شده است. با این توجیه که دو رودخانه بهار آب با چشمه سارها که آبشان وارد آن دو می شود، به موضع شهر قزوین می رسیده اند. یکی رودخانه «اَرَنزک» در شرق و دیگری رودخانه «دزج » در غرب. هر دو به صحرای دیزه واقع در دشت قزوین منتهی می گشته اند. (دبیرسیاقی، ۱۳۸۱ ؛ ص ۶۳۰ – ۶۲۹)

«هسته نخستین شهر قزوین به آغاز دوره ساسانی بر می رسد. به طور خاص آن را به شاپور اول و دوم نسبت می دهند. آنچه به شاپور اول نسبت داده شده است، «شاد شاپور» نامیده می شود. با شهر کنونی قزوین چندین کیلومتر فاصله داشته است. ولی آنچه که به دوران شاپور دوم مربوط می شود، قلعه-پادگانی بوده در داخل همین بافت شهر قزوین.» (ورجاوند، ۱۳۷۸ ؛ ص ۲۲۶)

بررسی صحت دوره ساسانی

با توجیه و دستیابی به ارتباط شار ساسانی و محله شهرستان با استفاده از روایات تاریخی و بررسی اولین نقشه از شهر مربوط به قرن هفتم هجری قمری می توان صحت مطالب عنوان شده را بررسی نمود.

نخست: قرارگیری شهرستان بین دو رود دزج و ارنزک و در میان شهر بزرگ (مدینه عظمی) و باغ ها (البساتین) و مزارع طبق اولین نقشه شهر (زکریا، قرن هفتم).

دوم: زکریای قزوینی از قول ابن فقیه (۲۷۹ هجری قمری) می گوید: «اول شهری که شاپور ذوالاکتاف احداث آن کرده در این زمان، آن را شهرستان گویند.» (قزوینی، ۱۳۷۳ ؛ص ۲۱۷)

امامزاده حسین در زمان سدر اسلام و دوره ساسانی
عکس هوایی بقعه شاهزاده حسین (ع) در سال ۱۲

بر مبنای مطلب نخست، شهرستان محصور در میان شهر بزرگ در قرن هفتم است. دوم بر اساس روایت تاریخی از قرن سوم، شار ساسانی در زمان مذکور شهرستان نامیده می شد. از این رو گفته ی برخی مورخان و مستشرقین مبنی بر قرار داشتن دژ شاپوری در خارج از قزوین رد می شود. به این نتیجه می توان رسید که محل شهرستان همان دژ شاپور پیش از اسلام است. (مجابی، ۱۳۸۸)

در عکس هوایی سال ۱۳۳۴ خورشیدی، در شمالِ گورستان و مقبره ی شاهزاده حسین، در شرقِ خیابان مولوی (مسیر سابق رود دزج)، می توان گذر شمالی- جنوبی و شرقی- غربی هسته اولیه شهر را در محدوده ی مسجد جامع شناسایی کرد. بر مبنای گذرهای تاریخی، حصار بیضوی شار ساسانی را می توان دید.

آتشکده شهر

روایات تاریخی، حاکی از وجود آتشکده و حتی پابرجا بودن آن تا بعد از فتح شهر توسط اعراب است. ولی اشاره دقیقی از تعداد، محل و موقعیت آن ها وجود ندارد. همچنین دلایل و مستنداتی دال بر وجود آتشکده در محل مسجد جامع وجود ندارد. مجموعه تأسیسات موجود در مسجد جامع مربوط به دوران اسالمی است و روی آثار و ابنیه دوره ساسانی بنا گشته است. شاید عبادتگاه یزدان پرستی که حمدالله مستوفی از آن یاد می کند، جزئی از این آثار بوده است. (مجابی، ۱۳۸۸ ؛ ص ۱۶۶)

شاهزاده حسین در دوره ساسانی
گورستان کهنبر و بقعه شاهزاده حسین (ع)

محل گورستان کهنبر در دوره ساسانی

گورستان کهنبر قدیمی ترین گورستان شهر است. پیشینۀ آن به دورۀ شکل گیری اولیه شار ساسانی باز می گردد. محل مقبرۀ شاهزاده حسین (ع) قسمتی از گورستان کهنبر است. گورستان مذکور حد جنوبی دژ کشوین است. از این رو حدود هسته اولیه شهر را می توان در شمال محدوده ی مقبرۀ شاهزاده حسین (ع) امروزی ارزیابی نمود.

رافعی مورخ اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم محل مدفن شاهزاده حسین را بزرگ ترین گورستان شهر می داند. او به ذکر خصوصیات آن می پردازد: «بزرگ ترین مقابر گورستانی است که یک سوی آن به «ماژستان» و «دهک» می پیوندد و یک طرف آن به «باب کادوک» و راه «ارداق » کشیده می شود و طرفی از آن به «باب المشبک» می پیوندد. همچنین از پدرم رحمت الله شنیدم که می گفت: در این گورستان مشهدی است معروف به «ابن علی ابن موسی الرضا» رضی الله عنه که به خردسالی درگذشته است. همچنین آنجا قبور بسیاری از علویه و شیعیان است.» (گلریز، ۱۳۶۸ ؛ ص ۱۴۰)

امامزاده حسین
بقعه شاهزاده حسین (ع)

حمدالله مستوفی مورخ قرن هشتم نیز در «تاری خبرگزیده» گورستان و شاهزاده حسین را به شرح زیر ذکر می کند: «مسجد گورستان های آن تمامت داخل شهر است و بهترین آن به کثرت و برکت مقبره ای است که شرقی آن محلت راه ری و غربی آن محلت ارداق و شمالی آن محلت شهرستان و جنوبی آن باروی شهر است. آن را کهنبر خوانند و گویند کهنبر یعنی آنچه کنی همان با خود به گور بری. در آن مقبره به طرف ارداق نزدیک به رودخانه گوری است. از آن یکی از صحابه و در آن مقبره مشهدی است از آن پسر علی بن موسی الرضا.» (مستوفی، ۱۳۶۴ ؛ ص ۷۸۴ – ۷۸۳)

  • هتل ایرانیان